یاسیاس، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

یاس

مهمانی

سلام بچه ها میدونم چند روز براتو ن ننوشتم اماالان عمو امیر اومدخونمون شام دعوتش کردیم با مامان جون و بابا جان . عمو وقتی رفتیم با پدرم دنبالش من را اذیت کرد با من شوخی می کرد  شب خوبی بود . ...
15 خرداد 1392

شوخی با پدر

سلام من با پدرم شوخی کردم کاری کردم که صدای من را نشناسه با تلفن رو موبایلش زنگ زدم و صدام را عوض کردم و پدرم من رانشناخت خیلی خوش بود. ...
9 خرداد 1392

پارک

سلام : من با پدرم امروز به شهر بازی لیان رفتیم خیلی به من خوش گذشت 127 ژتون جایزه گرفتم بیشتر بازی شانسی کردم دو بار هم بسکتبال بازی کردم پدرم هم خیلی به من کمک می کرد تا جایزه بگیرم به پدرم قول دادم که درسهام را خوب بخونم تا من را بیشتر به شهر بازی ببرد . ...
7 خرداد 1392

بیوگرافی

من یاس هستم .در تاریخ 19شهریور 1384 در بیمارستان تامین اجتماعی استان بوشهر ساعت8:30 صبح پا به عرصه هستی گذاشتم. من اولین نوه مادری و نهمین نوه پدری و فعلا" آخرین نوه پدری هستم. کلاس دوم دبستان هستم. من یک خاله دارم که خیلی دوستش دارم اسمش خاله افنا" افسانه" است . ...
5 خرداد 1392

کلاس زبان

سلام من با مادر و پدرم رفتیم ادامه کلاس زبان ثبت نام کردیم بخاطر درسهام 2 ترم نرفته بودم از دوستام عقب افتادم پدرم من را هم خصوصی ثبت نام کرد و هم کلاس با بچه ها حالا ترم دیگه به دوستام می رسم بخاطر همین هر روز می رم کلاس زبان . کلاس خط هم ثبت نام کردم اما اون هنوز شروع نشده .من کلاس سفالگری دوست دارم هنوز مادرم من را نبرده به من گفته بعد از کلاس خط که من خسته نشم ...
5 خرداد 1392

تولد عروسکم

سلام : امروز  از مادرم خواستم تا کیک تولد برای عروسکم درست کنه چون 1 ساله شده بودو من براش تولد گرفتم بعضی از عروسکهام را دعوت کردم و جشن گرفتم عروسکم را سوپراز کردم این هم عکساش. ...
2 خرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاس می باشد